انقلاب مخملی صادقآثار, اشعار19 اسفند, 1388 بازی بَراندازی راه انداخته ای با چشمان مخملینت که در من انقلابی کرده اند و هر روز مرا به آشـــــــوب می کشند! شعرشعر سپیدشعر نو
کنارهی شط صادقآثار, اشعار18 مهر, 1387 بغضت شبی کناره ی شط باز می شود آن وقت سیر خاطره آغاز می شود کارون سلام می کند و حال چشم هات مثل هوای شرجی اهواز می شود آن صحنه را دوباره به خاطر می آوری : آن حرف … ادامه خواندن
خوش به حال بچه های پاپتی صادقآثار, اشعار25 اردیبهشت, 1385 بچه های پاپتی توی کوچه، روی خاک روی سبزه، توی پارک شادمانه می دوند و جیغ و داد می کنند … ادامه خواندن