نماد سایت خانه‌ مجازی صادق کریمی

میثم‌تر از همیشه…

شعری برای دوستی که از دست دادم؛ میثم کامیابی فرد:

مرگ فکری برای آدم کرد

صحنه ای غرق خون فراهم کرد

لحظه ی رفتن تو را که نوشت…

آتشم زد ، زد و هلاکم کرد

گفتم از درد ضجه خواهم زد

گفتم از داغ گریه خواهم کرد

مرگ خندید و رفت و فاصله را…

با نفس های یک جوان ، کم کرد

. . .

مرد پا روی سنگ ها که گذاشت

جای پا را قشنگ محکم کرد

کوه بی هوش بود انگاری

سنگی از کوه…داغ دارم کرد…

کوه صفه به هوش آمده بود

و نگاهی به روی میثم کرد

غرق خون ، رفته بود سمت بهشت…

رفتنش پشت کوه را خم کرد

خروج از نسخه موبایل