
خانه مجازی صادق کریمی مقالات.


سه تا نیم وجبی گوشهی خانه با بالشتها خانهی کوچکی درست کرده بودند و اسمش را گذاشته بودند «خانهی تنهایی.» …

اومد پیش من نشست. گفت: میدونی لیلا چرا اینقدر تو خودشه؟ دمغه. چون پسری که اون رو میخواسته، وقتی که …

قفسهی سینهام درد گرفته بود. فکر میکردم کروناست. رفتم آزمایش دادم؛ منفی بود. گفتم شاید حساسیت دارم به مواد ضد …

شاعر کسی است که هر اتفاقی بر او، چندین برابر مردم دیگر تأثیر میگذارد. یعنی اگر اتفاق غمگینی بیفتد، او …

سیمان کشیدن روی آخرین درز سقف هم تمام شد. همانطور که روی چهارپایهی بزرگ آهنگی ایستاده بود و باد ملایم …
شبهای ادبیات