فکر میکنید یک راننده اسنپ چهطور میتواند درآمدش را زیادتر کند؟
شاید با خودتان بگویید که او تنها راهی که دارد این است که ساعات بیشتری کار کند. سیستم هم که بر اساس عرضه و تقاضاست و او عملا نمیتواند تقاضا را بالاتر ببرد. و اصلا تقاضا هم بالا برود، دست بالا او تنها در ساعاتی که مشغول است درآمد دارد و زمانی که اسنپش را خاموش کند و برود بخوابد دیگری درآمدی نخواهد داشت.
خب، حرفتان ظاهرا درست است. اما بیایید نگاهی بیاندازیم به شیوهی عملکرد راننده.
شما اسنپ گرفتهاید و میخواهید بروید سر کار. میبینید که ماشین روی نقشه، دیر به سمت مبدأ حرکت میکند. چون عجله دارید از این حرکت سگرمههایتان میرود توی هم، از طرفی میبینید ساعت هفت صبح اگر این سرویس را لغو کنید تا یکی دیگر پیدا شود و بخواهد بیایید و جلوی پایتان ترمز کند، زمان بیشتری را از دست میدهید. صبر میکنید و میبینید که راننده خیلی آرام دارد روی نقشه حرکت میکند تا به شما برسد و آن عدد ۵ دقیقه روی نقشه شما را متقاعد نمیکند و میدانید که با این دست فرمان، باید روی ۱۰ دقیقه دیگر حساب کنید. حرص میخورید و چارهای هم ندارید و باز هم صبر میکنید.
بالاخره راننده اسنپ از راه میرسد، در حالی که ماشینش دارد غیژ غیژ کنان سرعتش را کم میکند تا بایستد. سوار میشوید و با اخم و تخم سلام میکنید، ولی میبینید راننده هنوز سیگارش را خاموش نکرده و دودش توی ماشین پیچیده و سیگار به لب خیلی درست و حسابی جوابتان را نمیدهد. ولی خب، چند ثانیه بعد سیگارش را میاندازد دور و دور میزند و شروع میکند به حرکت. شما هم دارید فکر میکنید که اَه! حالا سر تا پایتان بود دود سیگار گرفته و اول صبحی با این بوی بد چطور میخواهید وارد شرکت شوید با آن فضای بسته که توی این سرما هم نمیشود در و پنجرههایش را باز گذاشت. حالا اعصابتان ریخته به هم و ماندهاید اصلا چطور به همچین رانندهای همهی اینها را بگویید. حال و حوصلهی بحث اول صبح را هم ندارید.
توی راه هم راننده صدای رادیو را خیلی بلند کرده و شما هم که صندلی عقب نشستهاید، دارد گوشتان ویز ویز میکند از شدت این صدا، ولی راننده از میزان صدای باند عقب خبر ندارد و به نظر او صدا خیلی هم مناسب دارد به گوشش میرسد. شما هم با کلافهگی، جوری که صدایتان از صدای رادیو بلندتر باشد به راننده میگویید آقا…آقا کمش کن لطفا!
او هم نگاهی توی آینه میاندازد و بی آنکه چیزی بگوید رادیو را خاموش میکند اصلا! و خب، او را با یک من عسل هم نمیشود قورت داد.
بالاخره شما به مقصد میرسید و خداحافظی کرده و نکرده پیاده میشوید و میروید، و توی راهروی محل کار یک لحظه میایستید و به راننده منفیترین امتیاز را میدهید و حتی یکی دو خط هم توی گزارش به پشتیبانی تایپ میکنید.
چه اتفاقی میافتد؟
امتیاز این راننده ساعت به ساعت کمتر میشود، و بعضی مواقع گزارش نارضایتی هم برایش ثبت میشود، و بعضی مواقع تیم پشتیبانی با راننده تماس میگیرد که چنین شده و چنان، و به خاطر همین سرویس راننده دو ساعت غیرفعال میشود. به خاطر امتیازهای منفی، دیر به دیر سفر نصیبش میشود، یا اصطلاحا سفرهای مشتی نصیبش نمیشود. پس درآمدش پایینتر میآید و الآن خودش هم ناراضی است.
حالا همین قضیه را برعکس کنید. رانندهای با اخلاق خوب، مؤدب، با ماشین سالم، تمیز و خوشبو، یک رانندگی ایمن و همراه با وقتشناسی. در نهایت شما اگر همچین سفری نصیبتان شود، حتی به راننده انعام هم میدهید. حتی اسنپ شاید برای چنین رانندهای طرحهای تشویقی هم در نظر بگیرد. حتی شاید شما از راننده شمارهاش را هم بگیرید که اگر یک موقع برای سرویس مدرسه یا سرویس شرکت لازم داشتید، او را پیشنهاد بدهید.
خلاصه که به رانندههای اسنپ باید بگوییم نه تنها حرفهای رانندگی کن، بلکه حرفهای مسافرکشی کن دوست من!
تفاوتش را توی درآمدت میبینی.
خواندن بعدی
هانا آرنت اینگونه گفته است که: «به طور کلی خشونت همیشه از ناتوانی ناشی میشود. این رفتار تنها امید کسانی …
یه بیزینسمن بهم گفت؛ تو میتونی با توجه به تواناییهایی که داری، نقش «جوکر» رو توی یه سازمان ایفا کنی! …
رفتم پیتزا شیلای میدان ونک و سفارش دادم و نشستم نزدیک کانتر. شب بود، حدود ساعت ۹. صدای صحبت با …