تحول صادقآثار, اشعار14 اسفند, 1387 یک نفر از درون، مرا خطاب کرد خانه ی دلم خراب شد ناگهان درون « من » انقلاب شد ! شعرشعر نوشعر نیمایی
کنارهی شط صادقآثار, اشعار18 مهر, 1387 بغضت شبی کناره ی شط باز می شود آن وقت سیر خاطره آغاز می شود کارون سلام می کند و حال چشم هات مثل هوای شرجی اهواز می شود آن صحنه را دوباره به خاطر می آوری : آن حرف … ادامه خواندن
فصلها صادقآثار, اشعار16 خرداد, 1387 باران بهار بر درختان بارید هی تابستان بر همه گرما پاشید وقتی که به روی شاخه ها برف نشست پاییز در آغوش زمستان خوابیدادامه خواندن
خیال صادقآثار, اشعار13 آذر, 1386 دوباره با خیال ِ تو چه بی قرارم امشب نمی گذاری که بخوابم امشب بغض شدی میان ِ راه گلویم … ادامه خواندن
معاصر خوانی | درد دوستی کجا؟ صادقآثار, شبهای ادبیات11 مهر, 1403 دردهای من، جامه نیستند، تا ز تن در آورم...ادامه خواندن