خیال صادقآثار, اشعار13 آذر, 1386 دوباره با خیال ِ تو چه بی قرارم امشب نمی گذاری که بخوابم امشب بغض شدی میان ِ راه گلویم نشسته ای تو را چگونه بشکنم؟ تو را چگونه ببارم؟ . . . ابر ِ بهارم امشب نمی گذاری که ببارم امشب… ترانهشعر
عاشق… صادقآثار, متن ادبی21 مهر, 1386 شب بود . عاشق ، اول ِ جاده نشسته بود – تنها – ، و بقچه ای کنارش . شب … ادامه خواندن
خوش به حال بچه های پاپتی صادقآثار, اشعار25 اردیبهشت, 1385 بچه های پاپتی توی کوچه، روی خاک روی سبزه، توی پارک شادمانه می دوند و جیغ و داد می کنند … ادامه خواندن
معاصر خوانی | درد دوستی کجا؟ صادقآثار, شبهای ادبیات11 مهر, 1403 دردهای من، جامه نیستند، تا ز تن در آورم...ادامه خواندن